گاهی گمان میرود همین اندازه که گوینده و مجری بتوانند مخاطب را تسخیر کنند، کافی است که بگوییم آنها ارتباطگران خوبی هستند. اشتباه اینجاست که ارتباط، به درستی تعریف نمیشود. ارتباط رسانهای مفهومی دو جانبه دارد که با واسطه رسانه شکل میگیرد. ارتباط، ابزار هموار کردن درک متقابل میان گوینده و مردم است و این مهم نیازمند ظریفترین و شفافترین شیوههای کلامی و غیر کلامی است.
گاهی گمان میرود همین اندازه که گوینده و مجری بتوانند مخاطب را تسخیر کنند، کافی است که بگوییم آنها ارتباطگران خوبی هستند. اشتباه اینجاست که ارتباط، به درستی تعریف نمیشود. ارتباط رسانهای مفهومی دو جانبه دارد که با واسطه رسانه شکل میگیرد. ارتباط، ابزار هموار کردن درک متقابل میان گوینده و مردم است و این مهم نیازمند ظریفترین و شفافترین شیوههای کلامی و غیر کلامی است.
گوینده و مجری ناآشنا به جاذبههای کلامی و رفتارهای غیرکلامی در برقرار کردن ارتباط موثر و پایدار ناتوان خواهند بود. شاید بتوان گفت مفهوم ارتباط به معنای تسخیر مخاطب علاقهمند، ایجاد رغبت در بیننده یا شنونده برای دنبال کردن برنامه و اثرگذاری بر نگرش و رفتار اوست.
برای دستیابی به این مهارتها لازم است با دانش ارتباطات آشنا شد،نظریههای ارتباطی را آموخت و مخاطب را به خوبی شناخت تا در حین ارتباط به درک و شعور او توهین نشود.
اگر مجری یا گوینده، علم ارتباطات را نشناسد بیشک در جلوی دوربین، فردی مزاحم خواهد بود! قدرت جذب سریع مخاطب و شاد نگه داشتن روحیه او در عین جدی بودن از یک مجری یا گوینده؛ ارتباط گر خوبی خواهد ساخت.
گوینده و مجری هوشمند مراقب است که در تله لودگی رفتار و جلف بازیها و مهملگوییها نیفتد و اعتماد مردم را به خود جلب کند و برای رسانه نیز اعتبار کسب نماید که این خود راز موفقیت رسانههای معتبر جهان است. برای تقویت گفتار و تامین پشتوانه سخن، لازم است گوینده و مجری با برنامهریزی منظم، ساعتی از شبانه روز را به مطالعه کاربردی اختصاص دهد و مطالب گزیده را ثبت نماید تا مجبور به تقلید از دیگران نشود و سخن خویش را عاریتی نکند!
مطالعه به گوینده تسلط گفتار میبخشد. گویندگانی که متنی را در پشت میکروفن یا جلوی دوربین میخوانند در همان لحظات اول اثبات میکنند که پشتوانه مطالعه کاربردی دارند یا خیر؟
غلطخوانی، لرزش صدا، ترس از خواندن واژههای پیچیده و عبارتهای نفیس، نادیده گرفتن کلمات اصلی و شتاب در ادای متن ضعف گوینده را در محروم بودن از پشتوانه مطالعاتی لو میدهد.
بر اثر مطالعه، مهارت مفهوم پردازی و نوگویی تقویت میشود و دایره واژگان گوینده گسترش مییابد؛ باید دانست که گوینده ثروتمند کسی است که برخوردار از گنجینه واژگان باشد بنابراین اگر گفتار گوینده و مجری را سکوی اول یا اصل نخست تلقی کنیم، زمانی کسی میتواند به خود اجازه حرف زدن در رادیو و تلویزیون را بدهد که بخشی از متون گوناگون زبان فارسی را خوانده و مرارت مطالعه را بر خود هموار کرده باشد.
اصل دیگر یا اصل دوم در گویندگی و اجرا، مهارت برقراری ارتباط با مخاطب است؛ واقعا یک ارتباط گر خوب کیست؟ ارتباط چیست؟ ارتباط موثر چگونه ارتباطی است؟ چگونه به یک ارتباط پایدار با بیننده و شنونده برسیم؟ برای این که گوینده بر رفتار و نگرش مردم اثر بگذارد باید از چه شیوه ارتباطی استفاده کند؟
برای دستیابی به قدرت گفتار باید مطالعه کرد؛ منظور از مطالعه، مطالعه کاربردی است نه ذوقی و سلیقهای. مطالعه ذوقی روشی شخصی برای تامین ذوق و سلیقه فردی است و افراد بسیاری اینگونه مطالعه میکنند اما جالب است بدانید که در گفتار، ارتباط روزانه یا سخنرانی توانا نیستند! مطالعه کاربردی به سیری از مطالعات اطلاق میشود که برای بیان رسانهای استفاده میگردند. چنین مطالعاتی پشتوانه کلامی گوینده و مجری به حساب میآیند و سکویی مطمئن برای پرش و ماندگاری در ذهن مخاطب هستند.