تاکنون حتی یک تراکنش بیتکوینی انجام ندادهام. از هیچ کیف پول بیتکوینی استفاده نکردم. تجربه استفاده از هیچ ارز رمزنگاریشده دیگری را هم ندارم.
بارها وسوسه شدهام که کیف پولی بسازم و تراکنشی ثبت کنم. گاهی وقتها از طریق وبسایتهای بیتکوینیها نظارهگر زنجیره تراکنشهایی که چیزی جز یک سری کاراکتر نامفهوم نیست بودهام. مطالب دراینباره کم نخواندهام. کتاب هم دیدهام بارها و بارها دربارهاش شنیدم. حتی این را هم شنیدهام که زنجیره بلوک قلب تپنده بیتکوین و دیگر ارزهای رمزنگاریشده است.
هرچند که از نظر فنی خیلی متوجه نمیشوم چه اتفاقی میافتد. در این حد میدانم که زنجیره بلوک منطقی مانند به اشتراکگذاری فایل بهصورت نفربهنفر (P2P) دارد. همانطور که امروز مهمترین راه تبادل فایل در دنیا P2P نیست احتمالاً در آینده هم مهمترین راه تبادلات مالی از طریق زنجیره بلوک نیست.
آن حرف که با آمدن «بلاکچاین» سامانههای یکپارچه بانکی از بین میروند هم تنها از ذهنی رؤیاپرداز میآید یا بیسواد! من هم که چیز زیادی نمیدانم و فقط چند کتاب خواندهام و چند فیلم مفصل دیدهام میدانم که رابطه سامانه یکپارچه بانکی و «بلاکچاین» مثل رابطه گوزن است و شقایق! بگذریم! در اولین هفته نوامبر ۲۰۱۵ اکونومیست روی جلدش به پدیده زنجیره بلوک پرداخت و مفصل درباره آن نوشت. در ادامه حاشیههایی بر آن گزارش مینویسم که در ایران بهصورت انبوه و بهسرعت ترجمه و بازنشر شد.
۱. عنوان مقاله این بود: The trust machine. میشود آن را ترجمه کرد به ماشین اعتماد! نمیدانم ترجمه درستی است یا نه. البته میشود آن را جور دیگری هم تعبیر کرد: ماشین تراست! این تعبیر خطرناکتری است. مفهوم تراست را از ویکیپدیا مرور کنیم:
«تراست از اتحاد چند شرکت که کالایی مشابه به هم تولید میکنند و سهم عمدهای از بازار را در اختیار دارند به وجود میآید. تراست سهام شرکتهایی که در آن عضو هستند را بهصورت امانت نگه میدارد، امّا مالکیت سهام برای خود شرکتها باقی میماند. امّا شرکتها استقلال مالی، فنی و بازرگانی خود را از دست میدهند و تمام امکانات و قدرت عمل آنها در تراست متمرکز میشود. وظیفه اصلی تراست کنترل امور شرکتهای عضو از طریق کنترل آرای سهامداران آن شرکتها، انتصاب مدیران و اعمال نظارت مرکزی بر امور یکایک آنها است، بهنحویکه حداکثر سود تراست حاصل شود و درنهایت این سود میان اعضا تقسیم گردد.» ادامه این متن هم حقایق جالبی دارد:
«وقتی تراستها اتحادیه تشکیل دهند به آن اتحادیه کنسرن گفته میشود. این واحدهای اقتصادی بزرگ در کشورهای سرمایهداری از قدرت زیادی برخوردار بودهاند و همیشه عامل تسلط صنعتی، بازرگانی و نظامی بر کشورهای دیگر هستند. یکی از کنسرنهای بزرگ در آمریکا شرکت جنرال موتورز است که از ادغام واحدهای خودروسازی و کارخانههای ذوبآهن و تهیه فولاد و مؤسسات لاستیکسازی بی.اف.گودریچ و جنرال تشکیلشده است و حتّی منابع مالی موردنیاز خود را از طریق بانکهای وابسته به خود تأمین میکند.
انگلیس نیز تا پیش از جنگ جهانی دوم با استفاده از دو تراست نفتی خود، شرکت نفت ایران و انگلیس و شرکت رویال داچشل با اینکه حتّی یک حلقه چاه نفت در خاک خود نداشت، دومین تولیدکنندۀ نفت در سطح جهان به شمار میرفت. ژاپن نیز به تحریک سه تراست بزرگ خود یعنی میتسویی که کنترلکننده بیش از ۵۰ درصد تجارت خارجی ژاپن بود و میتسوبیشی و مانیگو که در ارتش و دولت نفوذ زیادی داشتند، وارد جنگ جهانی دوم شد. در آلمان نیز هیتلر با حمایت شش کنسرن بزرگ که کلاً ۹۸ درصد تولید چدن و ۸۵ درصد تولید فولاد آلمان را در اختیار داشتند، جنگ جهانی دوم را آغاز کرد. با این رویه رقابت در کشورهای سرمایهداری تبدیل به انحصار شد و برای مقابله با تراست باید قوانینی ضد انحصار به وجود میآمد که یکی از معروفترین این قوانین «قانون ضد تراست شرمن» است که در سال ۱۸۹۰ در آمریکا به تصویب رسید.»
بیتکوین
بیتکوین یک ارز است. بیتکوین در بهترین حالت اگر کالا نباشد ارز است نه پول. برای بیتکوین از واژه currency استفاده میشود و این نشان میدهد که در خاک هیچ کشوری هیچ نهاد قانونی پشتیبان بیتکوین نیست. بیتکوین ارزی مبتنی بر رمزنگاری هوشمندانه است. ابزاری مجرمانه نیستند.
زیرتیتر مطلب اکونومیست این است: «چگونه فناوری پشت بیتکوین میتواند جهان را تغییر دهد». تصویری هم که بیتکوین انتخاب کرده جالب است؛ چرخدنده کوچکی که نمادهای بیتکوین، چشم روی دلار و علامت بینهایت بر روی آن دیده میشود و نوشتهای مشابه دلار که «به زنجیره بلوکی که ما اعتماد داریم». این چرخدنده به کمک زنجیرهای که نمادی از زنجیره بلوک است در حال گرداندن چرخدندههای بزرگتر از خودش است که نقشه جهان بر روی آن قابلمشاهده است.
۲. اکونومیست مینویسد که فناوری پشت بیتکوین به مردم اجازه میدهد که به کمک همدیگر دفتر کلی (Ledger) قابلاعتماد بسازند؛ آنهم مردمی که نه همدیگر را میشناسند و نه به هم اعتماد دارند. این چیزی فراتر از ارزهای رمزنگاریشده است.
۳. بیتکوین یک ارز است. بیتکوین در بهترین حالت اگر کالا نباشد ارز است نه پول. برای بیتکوین از واژه currency استفاده میشود و این نشان میدهد که در خاک هیچ کشوری هیچ نهاد قانونی پشتیبان بیتکوین نیست. بیتکوین ارزی مبتنی بر رمزنگاری هوشمندانه است. متأسفانه مانند هر پدیده جدید ابتدا انسانهای غیرمعمولی جامعه سراغ آن رفتند. کسانی که ضد حکومت هستند یا گیکهای مجرم. منتها نه بیتکوین و نه ارزهای رمزنگاریشده و نه زنجیره بلوک ابزاری مجرمانه نیستند.
۴. زنجیره بلوک یا blockchain فناوری رمزنگاری است که بیتکوین همه قدرتش را از آن میگیرد. زنجیره بلوک در سالهای گذشته مفهومی ایجاد کرده است به نام دفتر کلهای توزیعشده یا distributed ledgers. بورس نزدک نیویورک و حتی جایی مانند بانک انگلستان در ابتدا و امروز جاهای بیشتری به دنبال استفاده از این فناوری هستند. بانکها میخواهند از این فناوری استفاده کنند اما دقیقاً نمیدانند چه کاربردی دارد و دقیقاً گزارش نشده است آنهایی که به سراغ زنجیره بلوک رفتهاند با آنچه کردهاند.
خود ناکاموتو بیتکوین را نسخه خالص نفربهنفر پول نقد الکترونیکی خوانده است. ویژگی پول نقد این است که نمیتوان همزمان آن را در دو جای مختلف استفاده کرد. این ویژگی پول نقد است و بانکداری الکترونیکی برای بانکها و خلق پول نعمتی بزرگ بوده است.
۵. زنجیره بلوک را ساتوشی ناکاموتو اختراع کرد. بله! صحبت از اختراع میکنیم که سالهاست دیگر چیزی را با این واژه از دنیای اطرافش جدا نمیکنیم. ولی خود ساتوشی ناکاموتو برای کسی شناختهشده نیست. هرچند دیدن او زیاد مهم نیست اما دانستن انگیزههایش برای طراحی چنین سیستمی در روشن شدن مواردی که در بند یک این یادداشت نوشتهشده حتماً کمکحال خوبی خواهد بود. گفته میشود او به جهان آزاد فکر میکرده و این حرکت او قیامی بوده است علیه بانکهای خونخوار! واقعاً چنین است؟ اگر چنین است آیا این راه درنهایت به آزادی بیشتر مردم منجر میشود یا در آینده بیتکوین و زنجیره بلوک هم زنجیری خواهد شد مانند زنجیرهای دیگر بر گردن مردم؟
۶. خود ناکاموتو بیتکوین را نسخه خالص نفربهنفر پول نقد الکترونیکی خوانده است. ویژگی پول نقد این است که نمیتوان همزمان آن را در دو جای مختلف استفاده کرد. این ویژگی پول نقد است و بانکداری الکترونیکی برای بانکها و خلق پول نعمتی بزرگ بوده است. بانکداری الکترونیکی بهآسانی به آنها اجازه میدهد خلق پول کنند. چون در ساختار بیتکوین هیچ بانکی وجود ندارد و هرگز نمیتوان یک مقدار مشخص بیتکوین را همزمان در دو جا خرج کرد، یعنی خلق پول هم رخ نمیدهد. وقتی خلق پول رخ ندهد بسیاری از بیماریهای اقتصاد هم موضوعیت پیدا نمیکنند.
بانکها و البته بانکهای مرکزی به وجود آمدند تا نقش نفر سومی را بازی کنند که اجازه میدهند با شرایط مشخصی خلق پول رخ دهد. بیتکوین نقش آن نفر سومی مورد اعتماد را بازی میکند. زنجیره بلوک دیتابیسی است که تاریخچه تمام پرداختها در آن وجود دارد و تمام گردشها قابلمشاهده است. زنجیره بلوک این قدرت را به همه میدهد که بدانند هرکسی مالک چه چیزی است. این دیتابیس در هیچ دیتاسنتری نیست و وابسته است به هزاران کامپیوتر روشن در سراسر جهان که در هرلحظه همه اطلاعات در آنها وجود دارد.
مینا والی، مدیرمسئول؛ ماهنامه عصر تراکنش
منبع: راه پرداخت