در این مطلب از این روش برای بررسی استعفای ناگهانی سعد حریری نخست وزیر لبنان استفاده خواهیم کرد و طی آن تلاش خواهد شد حداقل اندکی از اهداف و مسائل مرتبط با این اقدام حریری مشخص شود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - 2017 November 14


سرعت تحولات در غرب آسیا به گونه ای است که کارشناسان و متخصصان این حوزه در تحلیل های خود خطاهای فاحشی را مرتکب شده اند. چرا که تحلیل ها و ارزیابی ها براین اساس صورت می گیرد که بازیگران منطقه ای عقلانی رفتار می کنند. در حالی که این گزاره در غرب آسیا به هیچ عنوان نمی تواند با واقعیت های موجود همخوانی داشته باشد. بنابراین یکی از راه های ارزیابی تحولات منطقه، تمسک جستن به روش های تحلیل عمیق تر و مطمئن تری است. در این مسیر استفاده از سناریونویسی می تواند تا حدی مقالات و گزارش ها در مورد مسائل منطقه را به واقعیت نزدیک کند. در این مطلب از این روش برای بررسی استعفای ناگهانی سعد حریری نخست وزیر لبنان استفاده خواهیم کرد و طی آن تلاش خواهد شد حداقل اندکی از اهداف و مسائل مرتبط با این اقدام حریری مشخص شود.

استعفای اجباری

سعد حریری نخست وزیر لبنان شنبه (13 آبان ماه) به صورت کاملا ناگهانی و از ریاض از سمت خود استعفا کرد. استعفای حریری دقیقا بلافاصله بعد از دو سفر متوالی وی به عربستان سعودی و دیدار با مسئولان این کشور اعلام شد که در این اقدام شاهد دخالت مستقیم عربستان سعودی هستیم. نشریه بریتانیایی ایندیپندنت با انتشار مقاله‌ای به قلم رابرت فیسک اعلام کرد که استعفای سعد حریری از نخست وزیری لبنان نه به میل خود بلکه با اجبار عربستان سعودی بود. نویسنده مقاله با اشاره به همزمانی استعفای آقای حریری، حصر ۱۱ شاهزاده سعودی و دستگیری ده‌ها مقام بلندپایه از این واقعه به عنوان «شب دشنه‌های بلند» یاد می‌کند که در جریان آن در یک شب حدود ۴۰۰ مخالف سرشناس و پرنفوذ آدولف هیلتر توسط گشتاپو به قتل رسیدند. نویسنده این واقعه را تلاش محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان برای تحکیم پایه‌های قدرت خود می‌خواند. این در حالی است که وی در شرایط کنونی طبق اعلام رسانه ها و همچنین دبیر کل حزب الله لبنان در حصر خانگی به سر می برد و به نوعی عربستان وی را به گروگان گرفته است. اما علاوه بر این مسئله عربستان به اقداماتی از قبیل متهم نمودن ایران به دخالت در منطقه و مرتبط نمودن حمله موشکی انصارالله یمن به فرودگاهی در ریاض به ایران سعی دارد تا فشارها بر ایران و متحدان این کشور را افزایش دهد. به همین دلیل در شرایط کنونی سعودی ها توانسته اند تا در حوزه رسانه ای شرایط جنگی را علیه محور مقاومت ایجاد کنند و بسیاری از کارشناسان بر پایه همین جو رسانه ای از احتمال حمله عربستان یا اسرائیل به لبنان با هدف شکست حزب الله سخن گفته اند. در این میان تحلیل ها بسیار متناقض است و به درستی نمی توان به واقعیت پی برد که پیامدهای استعفای حریری چگونه رقم خواهد خورد. در این مطلب سعی می شود سناریوهای محتمل و مطرح در این موضوع بررسی و در نهایت محتمل ترین سناریو معرفی شود.

حمله اسرائیل به لبنان

استعفای حریری در شرایطی رقم خورده است که پیش از آن لبنان نزدیک به 30 ماه دچار خلاء قدرت بود. این مسئله نشان می دهد که لبنان را باید کشور بحران ها دانست و با توجه به همسایگی این کشور با سرزمین های اشغالی و سوریه بازیگران مختلف سعی در نقش آفرینی در این کشور را دارند. یکی از مسائلی که در این مورد مطرح است حمله اسرائیل به لبنان است. در واقع بر این ساس این طور تحلیل می شود که فشار عربستان بر حریری برای استعفا با هدف فراهم اوردن زمینه ها برای حمله اسرائیل صورت گرفته است. به ویژه اینکه اسرائیل بارها اعلام کرده که کریدور منطقه ای ایران در حال تکمیل شدن است و این بزرگترین تهدید برای تل آویو است.

برای تقویت این سناریو مستنداتی نیز وجود دارد. «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در پی استعفای سعد الحریری از سمت نخست وزیری لبنان اعلام کرد که ارتش اسرائیل آماده مقابله با محور مقاومت ایران است. لیبرمن افزود: اجازه نمی دهیم قدرت محور ایران در مرزهای شمالی تقویت شود. ییسرائل کاتز، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی، نیز تاکید کرد که کناره‌گیری سعد حریری از نخست‌وزیری لبنان فرصتی برای ایجاد فشار دیپلماتیک بر ایران و حزب‌الله، با هدف تضعیف و خلع سلاح حزب‌الله در لبنان است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نیز یکشنبه اعلام کرده بود، کناره‌گیری سعد حریری «ناقوس بیدارباش برای جامعه بین‌المللی است تا ایران را زیر فشار بگذارد».

اما این سناریو به چه میزان با واقعیت های میدانی همخوانی دارد. مقامات رژیم صهیونیستی بارها نسبت به قدرت حزب الله هشدار داده اند و نهادهای امنیتی اسرائیل را از هرگونه حمله احتمالی به حزب الله بر حذر داشته اند.

تامیر هیمن از فرماندهان نظامی صهیونیست اعتراف کرده است حزب الله سازمانی قوی است و توان تاثیرگذاری بالایی بر جبهه داخلی اسرائیل دارد و ما باید این را درک کنیم. در صورت بروز جنگ، حزب الله می تواند جبهه داخلی را هدف قرار دهد. گادی ایزنکوت رئیس ستاد نظامیان رژیم صهیونیستی نیز اعتراف می کند: حزب الله دشمنی است که بیش از دیگر دشمنان ما را می ترساند.

از سوی دیگر اسرائیل از سال 1973 از تمامی جنگ‌هایش «بازنده» بیرون آمده و بسیار بعید است در این یکی «برنده» شود، محور مقاومت کاملا آماده این جنگ است و توانایی‌های حزب‌الله نسبت به سال 2006 چند برابر شده است. علاوه بر این نباید از قدرت موشکی و توان نظامی حماس در حمایت از حزب الله غافل شد. هرچند که در برهه هایی این جنبش دچار نوعی فهم اشتباه در مورد مسائل منطقه شد اما در شرایط کنونی روابط این جنبش با حزب الله و ایران به شرایط قبل بازگشته است.

روزنامه یدیعوت آحارونت اسرائیل فاش کرد، اکنون سرویس اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل از رویارویی سخت آینده در جبهه شمالی یا همان جنگ با حزب‌الله به‌شدت نگران است. این روزنامه به‌نقل از منابع سیاسی و امنیتی بلندپایه اسرائیلی نوشت، در پی افزایش کمک‌های نظامی آمریکا به اسرائیل برای حمایت از آن در برابر حملات موشکی، ژنرال «هرتسی هلفی» رئیس شعبه اطلاعات نظامی ارتش هشدار داد، جنگ با حزب‌الله آسان نیست. هلفی همچنین توضیح داد: در جریان رویارویی آینده در جبهه شمالی تجربه سختی را پیشِ‌رو خواهیم داشت و هرچند اوضاع بهتر شده است اما ما در محیطی پیچیده و مبهم قرار داریم. یدیعوت آحارونت همچنین به‌نقل از یک منبع نظامی آگاه نوشت، جنگ سوم لبنان بسیار سخت خواهد بود و بهتر است تصمیمی برای این اقدام گرفته نشود.

علاوه بر این به نظر می رسد که ارتش اسرائیل خود به ناتوانی در جنگ احتمالی با حزب الله پی برده است چرا که به خوبی می داند که حزب الله در شرایط کنونی تجربه نبرد در سوریه را بر تجارب پیشین خود افزوده است و بنابراین این جنبش همان حزب الله سال 2006 نیست. اما عربستان در این مسیر سعی دارد به نوعی برای قطع بازوهای حمایتی ایران در لبنان، اسرائیل را وارد این نبرد احتمالی کند. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان نیز در این مورد اعلام کرد، من اطلاع دارم و اسنادی وجود دارد که عربستان از اسرائیل خواسته تا به لبنان حمله کند و رژیم صهیونیستی هم‌اکنون در حال بررسی این مسئله است.

روزنامه صهیونیستی ها آرتص نیز در گزارشی با اشاره به اقدامات اخیر عربستان در منطقه، از جمله در جریان استعفای سعد الحریری نوشت: پادشاهی عربستان در تلاش است تا جبهه‌ای جدید علیه ایران باز کند و از اسرائیل می‌خواهد که این کار کثیف را برایش انجام دهد.

«یوسی میلمان» کارشناس مسائل امنیتی و نظامی روزنامه معاریو با توجه به تمام خطرات نبرد با حزب الله اعلام کرد که دیدگاه و راهبرد اسرائیل این روزها بر سه هدف متمرکز است:

اول: ادامه حفظ آرامش در نقاط مرزی با لبنان.

دوم: جلوگیری از بروز ناآرامی‌هایی که موجب تشدید مواضع و حتی جنگ جدید با حزب‌الله شود.

سوم: تلاش محرمانه برای تضعیف توانمندی‌های نظامی حزب‌الله.



حمله عربستان به لبنان

سناریوی بعدی این است که عربستان به طور مستقیم وارد نبرد با لبنان شود. این مسئله از آنجا تقویت می شود که این کشور به همراه امارات، بحرین و کویت از شهروندان خود خواسته اند که لبنان را ترک کنند. بنابراین کارشناسان این مسئله را نیز مطرح کرده اند. حتی برخی از رسانه ها از احتمال یک حمله دوجانبه علیه لبنان و قطر توسط عربستان خبر داده اند.

کارشناسان در این مورد معتقدند بعید نیست که هر حمله‌ای علیه حزب‌الله ، با حمله‌ای نظامی علیه قطر البته با چراغ سبز آمریکا همراه باشد ، در حال حاضر 7 هزار نیروی مصری در پایگاهی در شمال ابوظبی در حال آموزش هستند، 40 کیلومتر از مرزهای قطر فاصله دارند و آماده ورود به قطر هستند ولی چراغ سبز آمریکا ضروری اما حتمی است زیرا تعداد نیروهای ترکیه‌ای در قطر طی هفته‌های اخیر حدود 30 هزار نفر است.

اما عربستان در شرایط کنونی توان ورود به جنگ علیه حزب الله را ندارد. زیرا عربستان نمی‌تواند در آنِ واحد در دو جنگ در یمن و لبنان و چه بسا ایران وارد شود. علاوه بر این مرز مشترکی میان عربستان سعودی و لبنان وجود ندارد مگر اینکه نیروهای سعودی از طریق فلسطین اشغالی وارد عمل شوند. این مسئله نیز احتمال اندکی دارد چرا که اسرائیل نمی تواند در راستای منافع عربستان اقدام کند بلکه بر اساس آمریکا و منافعش عمل می‌کند.

علاوه بر این عربستان در چند دهه اخیر سابقه جنگی و ورود به درگیری‌های نظامی را ندارد و تنها جنگی که فرماندهی آن را عهده‌دار است، عملیات طوفان قاطعیت علیه کشوری فقیر، درمانده و از هم گسیخته از لحاظ اجتماعی و امنیتی یعنی یمن بوده است.

جنگنده‌های اف ۱۵ و تورنادو عربستان می‌توانند با رساندن خود به عمق خاک لبنان اهداف مد نظر را هدف بگیرد و هوایی هم سوخت‌گیری کنند اما موانع زیادی در برابر آن ها وجود دارد اینکه حزب الله اهداف نظامی آشکاری همچون پایگاه‌های نظامی ندارد که هدف گرفته شود و از همین رو سناریو یمن در حمله به غیرنظامیان می‌تواند تکرار شود . اگر حزب الله اهداف نظامی آشکاری داشت آمریکا و اسرائیل پیش از این آنها را نابود کرده بودند، حزب الله وضعیتی استثنایی دارد یعنی از یک ارتش پنهان و غیرمتمرکز برخوردار است که سرکوب آن بدون نابودی همه لبنان غیرممکن است. اگر هواپیماهای عربستان بخواهند پایگاه‌های حزب الله را هدف بگیرند باید حریم هوایی اسرائیل یا سوریه را نقض کنند در حالی که اسرائیل به عربستان اجازه عبور از حریم هوایی خود را نمی‌دهد چون این امر به معنای اعلان جنگ اسرائیل علیه حزب الله است و در همین حال نیروی هوایی سوریه نیز که مجهز به سیستم‌های پدافند هوایی روسیه است هواپیماهای سعودی را برای عبور از آسمان سوریه و رسیدن به لبنان آزاد نمی‌گذارند، از همین روی هر هواپیمای سعودی که از آسمان سوریه عبور کند سقوط خواهد کرد.

بنابراین عربستان از مسیر هوایی و زمینی امکان حمله به لبنان را ندارد. تنها مسیر برای حمله عربستان، دریا است. در این مورد نیز عربستان ناوگان دریایی نظامی برای رسیدن به آب‌های لبنان و وارد کردن ضربات نظامی به حزب الله را ندارد و پس از جنگ تابستان ۲۰۰۶ نیروی دریایی اسرائیل هم شروع به فاصله گرفتن از آب های لبنان کرده آن هم پس از اینکه در جریان این جنگ ناوچه مشهور ساعر ۵ هدف حمله موشک از خاک لبنان قرار گرفت.

عربستان همچنین بر خلاف آمریکا، روسیه و حتی پاکستان از نیروهای نخبه برای عملیات ویژه برخوردار نیست تا بتوانند با ورود به خاک لبنان دست به عملیات تخریبی و حمله به اهداف نظامی حزب الله در لبنان بزنند. نیروهای ویژه اسرائیل هم هنوز نتوانستند با نفوذ به خاک لبنان عملیاتی نظیر حمله به اهداف نظامی حزب الله را پیاده کنند با وجود اینکه از لحاظ جغرافیایی همسایه لبنان محسوب می‌شود و یگان‌های جاسوسی و اطلاعاتی قوی هم در اختیار دارند. اگر عربستان نیروهای ویژه آموزش دیده نظامی برای ورود به خاک لبنان در اختیار دارد از آن در رویارویی با یمنی‌ها استفاده می‌کردند و حتی اگر مثلا سناریوی جنگ عربستان با حزب الله به وقوع بپیوندد، اهل تسنن لبنان دچار مشکلات بزرگی می‌شوند. بنابراین این سناریو نیز با واقعیت های میدانی همخوانی ندارد.

تلاش برای جنگ داخلی در لبنان

عربستان و اسرائیل بیشترین منافع خود در لبنان را از طریق بی ثباتی و ایجاد آشوب در لبنان می توانند محقق کنند. در درجه اول گزینه جنگ برای این دو مهمترین راه حل است و در صورت عدم موفقیت در این مسیر، سوق دادن جریان های سیاسی لبنان به درگیری های داخلی می تواند نقشه تل آویو- ریاض در لبنان را محقق کند. در این مورد حزب الله نیز اعلام کرده که دولت عربستان به دنبال غرق کردن لبنان در فتنه و آشوب است. حزب الله همچنین تاکید کرده که دولت عربستان می خواهد جایگاه و نقش مقاومت لبنان را تغییر دهد. این مسئله از آنجا بسیار حائز اهمیت است که لبنان سابقه طولانی جنگ های داخلی را دارد و محیط سیاسی و موزاییکی این کشور مستعد تنش و بحران است. بنابراین عربستان احتمالا سعی خواهد داشت تا با ایجاد خلاء قدرت مجدد در لبنان این بار در برابر خواسته های حزب الله مبنی بر ریاست جمهوری شخص مورد نظر مقاومت کوتاه نیاید و این مسئله خود می تواند به سرایت بحران از منطقه به داخل مرزهای لبنان کمک کند. ثبات لبنان به معنای محقق شدن خواسته های محور مقاومت است و عربستان و اسرائیل این مسئله را نشانه خواهند رفت این سناریو بسیار می تواند محتمل باشد به ویژه اینکه این دو رژیم توانایی شروع نبرد نظامی علیه لبنان را نخواهند داشت. علاوه بر این عربستان که در منطقه به ویژه در سوریه و یمن متحمل شکست شده است سعی خواهد داشت که این بار زمین بازی را از عرصه نظامی به عرصه سیاسی- امنیتی در داخل لبنان بکشاند.

تلاش برای حذف حزب الله از عرصه سیاسی لبنان

موفقیت های حزب الله لبنان در مقابله باعدم سرایت بحران سوریه به دخل لبنان و همچنین کمک به ارتش سوریه برای شکست تروریست ها باعث شده است که عربستان از انتشار مدل حزب الله در منطقه به شدت دچار نگرانی شود. مقامات عربستان بارها اعلام کرده اند که انصارالله یمن می تواند نسخه دیگری از حزب الله لبنان باشد و به همین دلیل حملات خود علیه این جنبش را در 32 ماه گذشته تدواوم بخشیده اند. بنابراین بهترین راهکار برای ریاض زمینه سازی برای حذف حزب الله لبنان از عرصه سیاسی و در نهایت خلع سلاح است.

در این ارتباط الجمهوریه لبنان اعلام کرد، عربستان به سعدحریری اعلام کرده که اوضاع فعلی با اوضاع سازش که در ابتدای نخست وزیری حاکم بود، تغییر یافته و اینک یک پویایی عربی و بین المللی برای مواجهه با ایران و حزب الله در منطقه شکل گرفته است. سعودی ها از الحریری خواسته اند که در مسیر تقویت حزب الله گام برندارد و خود را با نتایج جدیدی که موضع بین المللی در قبال حزب الله پیش گرفته است، هماهنگ کند.

الداد شاویت تحلیلگر ارشد اندیشکده مطالعات امنیت داخلی اسرائیل اعلام کرد: «سعودی‌ها احساس کردند الحریری [دیگر برای آنها] مفید نبوده و حزب‌الله و ایران از [دولت او] در جهت منافع خودشان استفاده می‌ کنند. آنها [عربستان] احساس کردند که الحریری مانع برنامه‌های آنها نشده و تحت تاثیر ایران و حزب‌الله قرار گرفته است.» شاویت معتقد است عربستان قصد دارد با صدور دستور استعفای الحریری، در لبنان آشوب ایجاد کند تا شاید به حزب‌الله آسیب بزند و امیدوار است این فضای آشوب و دشواری تشکیل مجدد دولت، توانایی حزب‌الله در مانور دادن در دیگر جنبه‌های مسائل منطقه‌ای را کاهش دهد. نویسنده در ادامه نوشت استعفای الحریری را می‌ توان به عنوان آغاز مجدد تلاش‌های عربستان برای به چالش کشیدن تسلط حزب‌الله در لبنان در نظر گرفت و این مسئله تشکیل مجدد یک ائتلاف که صدای قاطع حزب‌الله باشد را سخت می‌ سازد. عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی هم اعلام کرد حزب‌الله لبنان دولت این کشور را به گروگان گرفته و مانع از انجام تمامی اقدام‌های سعد الحریری، نخست وزیر مستعفی این کشور شده و مهم‌تر از همه حاضر به تحویل اسلحه خود نیست که در تعارض با حاکمیت نهادهای رسمی در این کشور است.

بنابراین به نظر می رسد که استعفای حریری در راستای اهداف سعودی با هدف حذف حزب الله از عرصه سیاسی لبنان صورت گرفته است. چرا که همانطور که ذکر شد ایجاد بی ثباتی در لبنان و خلاء قدرت در این کشور تنها منافع تل آویو و ریاض را محقق می کند. بنابراین هدف اصلی سعدحریری بر هم زدن زمینه های موفقیت و ثبات زایی وآسیب رسانی به اعتبارحزب الله است و همچنین وی به دنبال کارآمد سازی تاثیرات فشارهای سیاسی واقتصادی علیه حزب الله وتخریب برنامه آینده حزب الله درصحنه داخلی لبنان است .



تلاش برای محدود کردن قدرت ایران در منطقه

نباید فراموش کرد که عربستان تمام تلاش های منطقه ای خود شامل فشار وارد کردن بر حزب الله ، سوریه، یمن و دیگر گروه ها را با هدف سدِ نفوذ ایران در منطقه انجام می دهد چرا که ریاض، اقدامات و فعالیت های تهران در منطقه را مهمترین عامل ناکامی طرح های مداخله جویانه خود می بیند. از این رو عربستان همگام با آمریکا سعی دارد تا فشارهای منطقه ای بر ایران را افزایش دهد. در واقع دولت دونالد ترامپ در عرصه بین الملللی با اعلام عدم پایبندی ایران به برجام در حال دور کردن کشورهای اروپایی و دیگر قدرت ها از ایران است و عربستان در عرصه منطقه ای نیز سعی دارد همزمان با افزایش فشارها بر حزب الله لبنان، زمینه سد کردن نفوذ ایران در منطقه را فراهم کند. تحریم سپاه پاسداران و حزب الله و تهدید های ترامپ در خصوص برجام، تهدیدهای اسرائیل علیه ایران و حزب الله و استعفای سعد حریری را همه می توان در راستای یک پازل تحلیل کرد.

ولید فارس، مشاور سابق رئیس جمهور آمریکا در واکنش به استعفای سعد الحریری، نخست وزیر لبنان اعلام کرد که کناره گیری وی تکمیل کننده نشست اخیر ریاض، پایتخت عربستان است. ترامپ در نشست آمریکایی-اسلامی یا نشست ریاض که با مشارکت ده‌ها کشور برگزار شد، بر ضرورت منزوی کردن ایران و مقابله با محور ایران تأکید کرد. این نشست در ادعاهایی، ایران را به عنوان عامل اصلی ثبات زدایی در منطقه و حامی اصلی تروریسم معرفی کرد.

شاپیرو که یکی از مشاوران باراک اوباما، رییس جمهور پیشین آمریکا در امور خاورمیانه بود نیز اعلام کرد، نجات بشار اسد در جنگ داخلی سوریه، سعودی‌ها را بر آن داشته است تا تلاش کنند جنگ با ایران را از سوریه به لبنان منتقل کنند و برای این کار در تلاشند که اسرائیل این کار کثیف را برای عربستان انجام دهد. داو زاخیم که در دولت رونالد ریگان، رییس جمهور اسبق آمریکا پست‌های مختلفی در پنتاگون داشت نیز به تازگی در مقاله‌ای در نشریه فارین پالیسی به بررسی اتحاد میان آمریکا و عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل پرداخت. وی نوشت که سفر کوشنر به ریاض از زمان به قدرت رسیدن ترامپ در کاخ سفید سومین بار بوده است و ترکیب ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان هر احتمالی را ممکن می‌کند. زاخیم معتقد است که این سه در حال طراحی چیزی هستند که به نظر می‌آید طرحی برای اعمال فشار بر ایران باشد. موفقیت اسد، افزایش حضور روسیه در سوریه و افزایش نفوذ ایران همگی یک وضعیت جدید و نامشخص را ایجاد کرده‌اند. به همین دلیل لازم است که قواعد این بازی تعریف شود که شامل عملیات نظامی آزادانه اسرائیل در جبهه شمالی خواهد بود.



جمع‌بندی

با توجه به آنچه در این مطلب بررسی شد می توان سناریوهای مطرح شده را بدین گونه جمع بندی کرد:

سناریوی اول، حمله اسرائیل به لبنان: با توجه به آنچه گفته شد این مسئله بسیار دور از واقعیت است و احتمال وقوع آن بسیار اندک است. چرا که حزب الله در شرایط کنونی موفق به نهادینه کردن خود در جامعه لبنان شده است و به عبارتی حزب الله مقر نظامی و یا پایگاه خاصی ندارد تا اسرائیل بتواند به آن حمله کند. لازمه تحقق این سناریو نابودی کل لبنان است که این امر خارج از توان اسرائیل است. بنابراین سناریوی نخست غیر محتمل است.

سناریوی دوم، حمله عربستان به لبنان: عربستان در حالی ادعای حمله به لبنان را دارد که این کشور در 32 ماه گذشته موفق به شکست انقلابیون یمنی نشده است. بنابراین اینکه عربستان ادعای شروع جنگ دیگری را داشته باشد با واقعیت های منطقه همخوانی ندارد. ضمن اینکه چندین بار ریاض، دوحه را در ماه های گذشته تهدید به حمله نظامی کرد اما گذشت زمان نشان داد که این تهدیدها غیر واقعی هستند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که عربستان به دلیل اینکه مرز زمینی با لبنان ندارد برای حمله به این کشور تنها از طریق دریا و خاک اسرائیل می تواند اقدام به این مهم کند. این امر نیز به دلیل عدم توانایی های دریایی عربستان و عدم موافقت اسرائیل با عبور نیروهای عربستان از خاکش مقدور نمی باشد. بنابراین این سناریو نیز غیر محتمل است.

سناریوی سوم، جنگ داخلی در لبنان: عربستان ثبات حاکم بر لبنان را بر خلاف منافع خود می د اند و برنده این ثبات را ایران و محورمقاومت می داند. بنابراین به نظر می رسد که این کشور به دنبال آن باشد تا با ایجاد بجران خلاء قدرت، ثبات لبنان را نشانه رود. این سناریو می تواند محتمل باشد هرچند توانایی عربستان برای انجام این کار محل تردید است.

سناریوی چهارم، حذف حزب الله از عرصه سیاسی لبنان: شاید بتوان این سناریو را محتمل ترین سناریو در بین تمامی تحلیل ها دانست. عربستان بیم آن دارد که حزب الله لبنان به عنوان یک مدل منطقه ای گروه های بیشتری را وادار به پیروی از خود کند و این کاملا برخلاف منافع ریاض و تل آویو است. بنابراین تلاش های عربستان در ایجاد بحران جدید در منطقه بر این مسئله استوار است تا با به شکست کشاندن کابینه جدید، به تدریج زمینه حدف وزرای مرتبط با حزب الله در کابینه آینده را فراهم کند و بدین ترتیب حزب الله را از متن سیاست در لبنان به حاشیه براند. این سناریو بسیار محتمل است اما نتیجه آن نمی تواند در جهت خواست عربستان باشد چرا که بدون مشارکت حزب الله لبنان هیچ دولتی در در این کشور نخواهد توانست تشکیل شود و رای اعتماد از پارلمان بگیرد.

سناریو پنجم، تلاش برای محدود کردن قدرت ایران درمنطقه: شاید بتوان گفت چکیده و عصاره اصلی تمای اقدامات عربستان در فشار به محور مقاومت از انصارالله یمن تا حزب الله لبنان به نوعی سد کردن نفوذ ایران در منطقه باشد. در واقع ریاض سعی دارد بازوهای حمایتی ایران را در منطقه قطع یا محدود کند. چرا که به خوبی می داند امکان رویاروی مستقیم با ایران وجود ندارد. بنابراین شاید بتوان برآیند تمامی اقدامات اخیر عربستان و تل آویو علیه محور مقاومت را سد کردن نفوذ ایران دانست.

شاید بتوان جمع بندی تمام مسائل گفته شده در این مقاله را در این اظهار نظر کارشناس اسرائیلی جمع بندی کرد. یوسری حازان تحلیلگر ارشد اسرائیلی احتمال موفقیت «قمار سعودی‌ها» در عقب راندن حزب‌الله را بعید دانسته و تاکید کرد این جنبش بسیار قدرتمندتر از اینگونه اقدامات است: «شیعیان بزرگترین فرقه در لبنان با حدود 40 درصد جمعیت هستند. حزب‌الله نیز جنبشی با نیروی نظامی قوی‌ تر از ارتش لبنان است.» حازان ادامه داد: «عربستان سعودی در تلاش است نفوذ ایران در لبنان را مهار کند اما این یک هدفِ از دست رفته است. ایران دست برتر را در نبرد برای قدرت در خاورمیانه نسبت به ریاض دارد.

 اکنون عربستان سعودی بیشتر از اسرائیل نگران ایران است.» وی با بیان اینکه سعودی‌ها می‌ خواهند در لبنان با شکست ثبات سیاسی، وضعیت بحران سیاسی ایجاد کنند افزود به امید آنکه حزب‌الله را در سیاست‌های داخلی لبنان مشغول و از سوریه دور کنند. این تحلیلگر تاکید کرد که احتمال حصول چنین هدفی بسیار کم است.

منبع: شبکه مطالعات سیاست گذاری عمومی
نظرات شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آب و هوا
كمينه:۹.۵۳°
بیشینه:۹.۵۳°
وضعيت:باران سرد
سرعت باد:۰ km/h
رطوبت:۷۱%
 
۹.۵۳ | ۹.۵۳
تصاویر